به گزارش «راهبرد معاصر»؛ تحولات منطقه غرب آسیا، اعم از تنشهای میان ایران و رژیم صهیونیستی یا همکاریهای منطقهای، متأثر از سیاستهای کلانی است که قدرتهای فرامنطقهای آنها را دنبال میکنند. البته در این میان معادلات دیگری نیز وجود دارند که بسیار تأثیرگذار هستند. باید توجه داشت، روسیه به هیچوجه تمایلی به موفقیت آمریکا در منطقه غرب آسیا ندارد و به همین دلیل از برتری عملیاتی رژیم صهیونیستی مقابل ایران حمایت نمیکند. این در حالی است که آمریکاییها درصدد هستند از میان سه بحران اوکراین، تایوان و منطقه غرب آسیا، فعلاً تمرکز نیروهایشان را در غرب آسیا قرار دهند.
درباره ایران، تقویت اتحاد نظامی با آن تنها تضمین کنده امنیت سرمایهگذاریهای روسیه در منطقه است
از نگاه آمریکا، پیروزی در غرب آسیا، علاوه بر اینکه سلطه این کشور را بر بخش بزرگی از منابع نفت و گاز منطقه تداوم میبخشد، به عنوان عامل مهم در موفقیتهای بعدی در اوکراین و تایوان نیز میتواند مورد بهرهبرداری قرار گیرد. از این رو، رژیم صهیونیستی به هیچ وجه به عنوان نیروی آتش به اختیار نمیتواند عمل کند و در مقابل هرگونه عملیات در ایران با محدودیتهای اینچنینی از سوی آمریکا مواجه است.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه با استقبال گرم و احترام گذاشتن به محمد الجولانی، رئیس دولت موقت سوریه به دنبال تثبیت جایگاه خود در غرب آسیاست؛ جایی که آمریکا و انگلیس آنها را مجبور به عقبنشینی میکنند.
ظاهراً کرملین متوجه شده این موضوع تنها با تقویت روابط در چارچوب احیای کمیته مشترک چهارجانبه مسکو-آنکارا-تهران-دوحه قابل دستیابی است. در این ترکیب همه طرفهای درگیر به طور همزمان منافع مشترک و برنامههای متفاوتی دارند، اما منافع متعدد است. هدف اینکه اطمینان حاصل شود برنامهها برای حل چالش های سوریه با یکدیگر در تضاد نیستند.
علاقه روسیه به غرب آسیا امروز از ژئوپلیتیک به تجاری تغییر یافته است و قصد دارد حداکثر تعامل اقتصادی را با کشورهای حوزه خلیج فارس (و در وهله نخست با قطر در بخش گاز) داشته باشد. برای نمونه، روسیه در سوریه مشتاق است در ساخت خط لوله گاز قطر که از خلیج فارس تا مدیترانه امتداد دارد، مشارکت کند. در غیر این صورت چرا الکساندر نواک، وزیر انرژی روسیه به دمشق سفر کرد؟ طبعاً حضورش در سوریه برای بحث درباره معاملات تسلیحاتی نبود.
درباره ایران، تقویت اتحاد نظامی با آن تنها تضمین کنده امنیت سرمایهگذاریهای روسیه در منطقه است. غرب و متحدانشان فقط زبان زور میفهمند و همیشه آماده فریب دادن هستند، به همین دلیل است نمیخواهند روسیه از جنگ اوکراین عقبنشینی کند و به حمایت کامل از اوکراین به طوری که به جنگ خودویرانگر علیه روسیه ادامه دهد، ادامه می دهند.
اگر روسیه بتواند وارد پروژه خط لوله گاز قطر شود، این توافق موفقیت بزرگی برایشان خواهد بود و روابط آنها را با بازیگران منطقهای تقویت خواهد کرد. در مرحله بعدی، هدف روسیه اخراج آمریکاییها از سوریه و از بین بردن پایگاه کردها خواهد بود که به حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی متکی هستند. آیا پوتین در دستیابی به این هدف موفق خواهد شد؟ همانطور که اتو فون بیسمارک، نخستین صدراعظم آلمان گفت: سیاست هنر ممکنهاست!